سلام جاد نمی دانم تا چه اندازه برای افکار من دست وپا می زنی نمی دانم هنوز صدای،، تورا به ابولفضل یک گدا ،،ابروهای تو را موج می اندازد یا نه
جاد عزیز، دیروز کنار خیابان برای محض خنده هم که شده از دست گدا پول گرفتند .نمیدانم هنوز خروش یک مرد وشکمی که اندازه یک قابلمه است حال تو را به هم می زند یانه
جادعزیز
.هنوز هم می خواهی مثل دیگران نباشی ...اخه چند روز پیش از دوستی شنیدم که ادمی را دپرس می کند توهم...جاد عزیز، ایا تاختن این اسب را می بینی که چه با غرور می تازد یادم میاد که قبلنا اسب سوار نبودی حالا چطور ،اخه هر چه می خواهند به من یاد بدن نمی شود.
نمی دانم فضای یک ونیم متر مربعی چطوری انتروپومتری ما را تغییر داده است .بگذریم هوای انجا تورا هوایی نکرده باشد،اخه اسمان این روزا خیلی صافه ،حتی شده ماها هم گریشو از ما بگیره ..جاد عزیز..امیدوارم که هرجا باشی یار خداوند باشی..
نظرات شما عزیزان:
|